نـگاتیو

نقد فیلم؛ به قلم: حمید رضا تقی پور

نـگاتیو

نقد فیلم؛ به قلم: حمید رضا تقی پور

نـگاتیو

به نام خدا
با سلام
شاید سوال باشد "نگاتیو" از کجا آمد

از عکس روبه رو همه چیز برای اهل فیلم روشن می شود؛
شاید نتوان آن را بهترین فیلم تاریخ سینما دانست( که به عقیده نگارنده، می توان)؛ اما بدون شک لقب "عجیب فیلم تاریخ سینما" برازنده ترین لقب است.

عکس بالا نمایی از فیلم Memento ست، و این عکس از اولین تصاویر فیلم و برترین و پرمفهوم ترین سکانس فیلم است، که امیدوارم اگر اهل دیدن هستید؛ دیدنش را از دست نداده باشید، جای تعجب زیادی ندارد وقتی دوستی گفت: ده مرتبه فیلم را دیده ام!

پس همه چیز خلاصه می شود در همین "نـــگـــاتــیــو"


The Kid with a Bike

این فیلم با یک نگاه روانکاوانه و جامعه شناسانه به این معضل اجتماعی پرداخته است که نتیجه فقدان یک شرایط مساعد مالی و فرار والدین از تربیت فرزند با کوچکترین بهانه، یک جامعه فاسد با جوانانی که هر کدام به تنهایی یک معضل بزرگ برای جامعه هستندخواهد بود.

  دوربین رو دست های خوبی همواره در فیلم، «سیریل» را سوار بر دوچرخه دنبال می کند و صد البته بازی سیریل هم که در اولین فیلم خود بازی کرده به خوبی انجام شده و بازی قابل قبولی ارائه شده...

  یکی از فیلم های غیر انگلیسی زبانی که در سال قبل (2011 میلادی) پا به پای فیلم جدایی نادر از سیمین در جشنواره های مختلف مثل گلدن گلوب و فیلمسازان مستقل خوش درخشید، اما نتواست خود را در نامزدی جایزه اسکار جای دهد فیلم پسری با دوچرخه ساخته ای مشترک از کشورهای بلژیک، فرانسه و ایتالیا بود که به وسیله ی کارگردانان مطرح بلژیکی ساخته شد. البته پسری با دوچرخه  موفق شد در جشنواره کن جایزه بزرگ هیات داوران را از آن خود کند.


پسری با دوچرخه با نگاهی جامعه شناسانه در حال روایت بخشی از زندگی پسری به نام سیریل (با بازی توماس  دارست) است که علاقه زیادی  به پدر خود دارد، اما پدرش  به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور  می شود او را به یتیم خانه ای بسپارد و دوچرخه ای را هم  که برای او خریده و سیریل علاقه زیادی به آن دارد را بفروشد تا بتواند مقداری از مخارج زندگی خود را تأمین  کند. اما سیریل که خود را  در یتیم خانه می بیند سعی  می کند به هر نحو ممکن پدر خود را پیدا کند تا هم بتواند در کنار او زندگی کند، و هم دوچرخه خود را  از پدر بگیرد.


او در این ماجراجویی ها با زنی آشنا می شود (سامانتا با بازی سیسیلی فرانس)  که دوچرخه را برای پسربچه  به دست می آورد. با درخواست سیریل سامانتا مسئولیت نگهداری از او را  به عهده می گیرد و آن دو پس از طی کردن مشکلات بسیار پدر را پیدا می کنند. اما سیریل خود را را در  مقابل این حرف پدرش می بیند  که به او می گوید دیگر در صدد ارتباط با او نباشد.

سیریل که بعد از این برخورد خود را در مقابل دنیایی از بی مهری و بی محبتی می بیند دوست مواد فروشی پیدا می کند که به او روش دزدی کردن را آموزش می دهد. در اولین دزدی سیریل شناسایی می شود. وقتی دوست او از این جریان باخبر می شود او را در خیابان رها می کند و تمام پول را به او می  دهد. سیریل  هم که می داند پدرش به پول نیاز دارد آن را برای پدرش می برد، اما پدرش آن را قبول نمی کند و در ادامه سیریل که از او شکایت شده است به واسطه زنی  که سرپرستی اش را به عهده داشته از دردسر زندان رفتن خلاصی می یابد و در کنار زن به زندگی خود ادامه می دهد.

این فیلم با یک نگاه روانکاوانه و جامعه شناسانه به این معضل اجتماعی پرداخته است که نتیجه فقدان یک شرایط مساعد مالی و فرار والدین از تربیت فرزند با کوچکترین بهانه، یک جامعه فاسد با جوانانی که هر کدام به تنهایی یک معضل بزرگ برای جامعه هستندخواهد بود. علیرغم اینکه این چنین طرحی به نوبه خود قابل ستایش و تحسین برانگیز است اما تبدیل چنین طرحی به یک اثر  سینمایی نیازمند به فیلمنامه دقیقی است تا بتوان با ظرافت خاص، مضمون مورد نظر را مطرح کند و در صورت داشتن راه حل، آن را نیز ارائه  دهد. اما در این فیلم چنین اتفاقی رخ نداده است و فیلمنامه نتوانسته به شخصیت های فیلم خوب بپردازد؛ موردی که از ابتدا با آن درگیر بوده ام شخصیت مادر سیریل است که هیچ گونه اشاره ای هرچند مختصر به او نمی شود. یا اینکه دلیل این همه محبت از جانب سامانتا (کسی که حضانت سیریل را به عهده می گیرد) روشن نیست.

مسئله شخصیت پردازی فیلمنامه از یک سو و از سوی دیگر طرح فرعی فیلم که در پایان فیلم مطرح می شود (داستان تعقیب سیریل توسط پسری که قبلاً از سوی او مورد ضرب و  شتم قرار گرفته است) و اتفاقاً مخاطب تلاش می کند با تمرکز بر آن طرح فرعی پیام فیلم را بگیرد، به فیلم لطمه وارد کرده اند؛ چرا که این طرح فرعی نه تنها کمکی برای پیشبرد دراماتیک داستان نمی کند بلکه اساساً در ذهن تماشاگر فیلم ارتباطی با داستان اصلی فیلم به وجود نمی آورد و صرفاً یک وقت گذرانی در فیلم محسوب می شود و هیچ معنا و مفهوم خاصی را دنبال نمی کند.

علیرغم همه این  ابهامات، کارگردانی این فیلم به خوبی انجام شده و شیوه دوربین روی دست به خوبی در سراسر فیلم سیریل را سوار بر دوچرخه دنبال می کند و صد البته بازی سیریل هم در اولین فیلم اش (که به جز دو سکانس در تمام فیلم حضور دارد) به خوبی انجام شده و بازی قابل قبولی  که حتی از سطح یک بازیگر فیلم اولی،  بهتر است ارائه شده و این  خود نشان از توانایی کارگردان دارد.

من بدون اطلاع از نام کارگردانان فیلم به تماشای پسری با دوچرخه نشستم و با توجه به جوایزی که به این فیلم داده شده بود همواره این گمان به همراه ام بود که فیلم را یک کارگردان به اصطلاح «فیلم اولی» ساخته است. به همین دلیل اگر جایی از فیلم احساس وجود نقطه ضعفی می کردم آن را به حساب بی تجربگی کارگردان می گذاشتم. اما پس از تماشای فیلم کارنامه هنری کارگردانان آن را بررسی کردم و متوجه شدم که نام بزرگ «برادران داردن» بر تارک فیلم می درخشد. حیرت کردم! چون از کسانی که در زمینه ساخت فیلم با موضوعی نزدیک به این فیلم (فیلم هایی همچون روزتا، پسربچه، سکوت لورنا) دارای تجربه بسیاری هستند انتظار بیشتری می رفت!

در ابتدا بسیار  پرتوقع دیدن فیلم را آغاز کردم اما باید اعتراف کنم که تمام توقعات من را برآورده نکرد. اگرچه در پایان فیلم از دیدن آن پشیمان نشدم و چند ساعت (یا شاید چند روز!) ذهن ام درگیر فیلم بود.

بدون شک پسری با دوچرخه همه توقعات شما را به عنوان یک فیلم مهم که به وسیله کارگردانان مهمی همچون برادران ساخته شده و توانسته جایزه بزرگ هیأت داوران فستیوال کن را به دست آورده، برآورده نخواهد کرد. و در ضمن این فیلم بدون شک توانایی رقابت با فیلم جدایی نادر از سیمین نداشت. شاید مهمترین نیروی پیش برنده فیلم برای حضور در عرصه های بین المللی، نام کارگردانان آن بوده و نه بیشتر!


این نقد برای سایت "پرده سینما" نوشته شده است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی